نقش مادر در تربیت فرزند، سرکار خانم دکتر همیز، راهنمایی پیام غدیر، 1380/10/6

در ابتداي سخنانم از خداوند متعال  مي خواهم كه اين توفيق را به ما بدهد كه در اعمالمان آنگونه باشيم كه خدا مي خواهد و ارزش اين است كه در نشستهايمان به خدا برسيم و خدا از ما راضي باشد و آنچيزي را كه خداوند براي ما تعيين كرده را به ما الهام بفرمايد و به ما نظر كند. چون خود خدا در قرآن فرمودند: اَوتَيْنا عَلَيْهِمْ فِعْلاً خَيْرات،  ما فعل خير را به شما الهام مي كنيم. يا مي فرمايد: فكر نكنيد كه شما داريد خودتان را پاكيزه مي كنيد، خدا مي خواهد كه شما را پاكيزه بكند. يا مي فرمايند كه: اي پيامبر، تو كسي را كه دوست داري او را هدايت بكني، موفق نخواهي شد. آن كسي را كه خدا خودش مناسب و لايق ببيند هدايت خواهد كرد و خدا داناتر است به هدايت يافتگان.

هدف از ايجاد مدارس  غير انتفاعي  از ابتداي انقلاب اين بود كه ما فضايي و بستري درست كنيم كه پدر و مادرهايي كه  مي خواهند بچّه هايشان خوب تربيت شوند، اين فضا را    داشته باشند. من شخصاً آنقدر تجربيّات دارم در اين چندين سال كارم در امر تربيت فرزند كه بايد به آنها انتقال بدهم و با تحقيقاتي كه در اين بيست و چند ساله كه در تمام مقاطع داشتم و در تمام مقاطع سنّي كه كار كردم، به يك نكته رسيدم و آن اينست كه اوّل مادر بايد خودش زنده باشد و خودش حيّ باشد تا بتواند به فرزندش حيات ببخشد. مادري كه در اثر مشكلات مرده، مادري كه از گناهان مرده، مادري كه چشم خود را بسته است، هرگز نمي تواند فرزند تربيت كند.

من بايد اوّل بررسي كنم كه آيا زنده هستم، يا زير مشكلات جامعه له شده ام و حرفي براي گفتن ندارم؟ سخنانم در جامعه زشت است، تحقير آميز است. اين مادر، يك مادرِ مرده است. اگر مادر زنده باشد، سخنانش حيات بخش است. قرآن مي فرمايد كه تربيت بچّه كه كاري ندارد، اصلاً مشكل نيست. مي فرمايد: وَ قوُلوُا قَولاً سَدِيْداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَلَكُمْ، و هميشه به حقّ و صواب سخن گوييد تا خدا اعمال شما را به لطف خود اصلاح فرمايد.

خوب، بچّه چه ربطي به عمل دارد؟ قرآن مي فرمايد: وقتي كه حضرت نوح آمد  و گفت: خدايا، پسرم دارد غرق مي شود، فرمود: إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ ،صالح پسر تو نيست. فَلا تَسْأَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِه عِلْمٌ إِنّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ، او از اهل تو نيست. إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ، او عمل غير صالح است. بچّة تو نيست، پس بچّه هاي ما، عمل خود ما هستند. همان چيزي است كه امروز روانشناسان مي گويند، بچّه ها آينة ما هستند، مي گويند كه بچّه ها جلوة اخلاق و باطن پدر و مادرند. امّا قرآن مي گويد كه او، عمل شماست.

 مي گويد كه: خوب، بچّه اي كه در اختيار من نيست، در اين دوره و زمانه اي كه فساد بيداد مي كند من چگونه مي توانم اين بچّه را به ثمر برسانم؟ خدا مي گويد كه: من بچّه را به ثمر مي رسانم، تو چكاره اي؟ قوُلوُا قَولاً سَديدا، مي فرمايد: شما حرفي بزنيد كه بين حق و باطل     سدّ ايجاد نكند،  بچّه هايتان اصلاح مي شوند و گناهانتان بخشيده مي شود. امروز مي بينيم دربارة سعادت در دنيا جنجال برقرار است،  مي گويند كه: چكار كنيم كه سعادتمند شويم؟ مي گويند كه تكنولوژي برتر سعادت مي آورد. با زدن يك كليد، غذا پخته مي شود و لباس شسته مي شود       و از اين نقطه به آن نقطه مي رسيد، آيا با تكنولوژي برتر به سعادت مي رسيم؟ قرآن مي گويد: نه، اين سعادت نيست. چه بسا كشورها و شهرها را ما نابود كرديم، چون در عيش و عشرت زندگي مي كردند، وَ تِلْكَ ساكِنهُمْ، اين مسكن آنهاست كه باقي مانده است. لَمْ تسكن، بعد از خودشان هم هيچ كسي در مسكن آنها ننشست، الّا عدّة كمي كه ما وارث مسكن آنها شديم. پس مرفّه بودن و به آساني بر طبيعت تسلّط پيدا كردن، سعادت نيست. پس چه چيز سعادت است؟       با توجّه به فرمايش امام خميني (ره)، كسي كه يك انسان موفّقي بود كه در تسخير نفس خودش،مي تواند در تسخير نفس جهانيان موفّق باشد.

 منِ مادر، چكار بكنم كه به درد بخورم؟ منِ مادر چه كار بكنم كه هم دنيا داشته باشم          و هم آخرت؟ منِ مادر، چه وظيفه اي دارم و كجا قدم بردارم؟

راديو و تلويزيون چه مي گويد؟ جامعه چه مي گويد؟ بعضي از علماء چيزي را مي گويند و بعضي ديگر، نقطة مقابل اين علماء را مي گويند. من بايد چه كار بكنم؟  

امام با استناد به قرآن خيلي زيبا مي فرمايد: اي پيامبر، خدا تو را در تبليغ دين كفايت      مي كند و مؤمنين تو را كفايت مي كنند. امام مي فرمايد كه: بانوان محترم، همه مسئوليد. شما مسئول تربيت اولادها هستيد. شما مسئوليد كه در دامان خودتان، اولاد هاي متقّي بار بياوريد          و تربيت كنيد و به جامعه تحويل بدهيد. همه مسئوليم كه اولاد ها را تربيت كنيم، لكن در دامن شما بهتر تربيت مي شوند. دامن مادر بهترين مكتب است براي اولاد. نسبت به فرزندان خود          و نسبت به كشور خودتان مسئوليّت داريد. شما مي توانيد بچّه هايي تربيت كنيد كه يك كشور را آباد كنند. شما مي توانيد بچّه هايي را تربيت بكنيد كه حفاظت از انبياء بكنند. حفاظت از آمال بكنند. شما هم خود حافظ خودتان باشيد و هم نگهبان درست كنيد.

مي فرمايد: پيامبر، مؤمنين تو را حفظ مي كنند، امام زمان، مؤمنين تو را حفظ مي كنند. بايد به اين نكته توجّه كنيم كه عصارة تربيت بايد به اينجا بيانجامد. همان چيزي كه خدا مي فرمايد و همان چيزي كه انسانهاي موفّق عالم مي گويند.

حضرت امام (ره) وقتي به ملاقات خدا رفتند، وصيّت كردند كه با من چه كنيد.             چه جايگاهي براي او تهيّه شد؟ عروس حضرت امام (ره) فرمودند كه: از روزي كه امام رحلت فرمودند، تا حالا مرقد ايشان يك شب بي زائر نبوده است. تا چهلّم ايشان، گنبد مرقد مطهّر ايشان ساخته شد و از پولهاي زيادي مي فرمايد كه از خارج و داخل براي گسترش بارگاه امام مي رسد كه ما نمي دانيم چگونه بايد اين پولها را خرج كنيم. مقدار زيادي را به ايتام و مستمندان مي بخشيم و ببينيد كه توسّط حرم، با چه شدّتي اين كار انجام مي شود و چون مردم از امام حاجت مي گيرند و امام در نزد خدا آبرو دارد، اينقدر بهره مند است.

علّامة طباطبائي فرمودند كه: من وقتي كه استاد مطهري را مي ديدم، با نشاط مي شدم. مطهري، ماية نشاط علامة طباطبائي بود. از علامة طباطبائي نقل شده است: وقتي كه در قم تشريف داشتند، خواب بودند. وقتي كه آقاي مطهري در تهران شهيد شده بودند، ايشان از خواب         بيدار شدند و خبر شهيد مطهري را گرفتند. ولي كسي جرأت نمي كرد  به ايشان بگويد كه           استاد شهيد شد. دوباره از حال استاد پرسيدند، خودشان فرمودند كه: من مي دانم كه مرتضي     شهيد شد كه حاضرين، شروع به گريه كردند. فرمود در خواب ديدم كه اسب سفيدي برايش آوردند، در حالي كه مرتضي سوار بر آن اسب بود و به سمت آسمان حركت مي كرد                  و در آسمان چهارم با شيخ طوسي ملاقات كرد و به آسمان هفتم رفت.

استاد مطهري، كه آثار او به 16 زبان زندة دنيا ترجمه شده است، به خواب شهيد بهشتي      مي آيد. خانم شهيد بهشتي مي گويد: وقتي كه استاد را در خواب ديدم، به شهيد مطهري گفتم: آقا، خوش آمديد. امام پيش شما آمدند. آقاي مطهري فرمود كه: امام پيش من آمده است؟ امام      در عرش به سر مي برد. گاهي براي ما دست تكان مي دهد. امام، آن كسي است كه روي نفس خود كار كرد، اين انقلاب را ايجاد كرد و الان در عرش به سر مي برد و نظاره گر كارهاي تربيتي شماست و به اذن خداوند، كمك مي كند.

دكتر گلزاري در يك نشستي از ايشان شنيده بودم كه مي گفت: اوّل انقلاب، به ديدن امام رفته بوديم. از آقا خواستم كه ما را براي تربيت اين بچّه ها راهنمايي كند، امام فرمودند كه:           مي دانيد كه اين بچّه ها چه كساني هستند؟ اينها رهبران آينده هستند، براي رهبران آينده برنامه بريزيد. امام هيچ وقت غلوّ نمي كرد و خارج از افق قدرت افراد با ايشان حرف نمي زد و صبر     مي كرد تا زمان بگذرد. حتي، در جريان سلمان رشدي، دو سال كتاب سلمان رشدي در دنيا پخش شده بود، ولي امام خبر داشتند و سكوت كرده بودند. چون جامعه ظرفيّت آن فتوا را نداشت.       تا ديدند كه در پاكستان مردم بر عليه اين كتاب قيام كردند و متوجّه بلوغ و ظرفيّت فكري مردم شد، بعد امام آن فتوا را دادند. چون پذيرش بالا بود. امّا به آقاي دكتر گلزاري و همراهانش گفتند كه: براي رهبرهاي آينده برنامه بريزيد. من به شما عرض مي كنم كه: عزيزان، شما مادرانِ رهبران آينده هستيد. اگر وظيفه تان را هيچ ديديد، اگر خودتان را به آدمهاي نااميد و بي لياقتي مشغول كرديد كه هِي مي گويند جامعه خراب است، جامعه هيچ هم خراب نيست. خوبها به شدّت خوب هستند و بدها هم، به شدّت بد، و اين قولِ قرآن است. قرآن  مي فرمايد: اگر سطح شما كاملاً مجزّا نشود، لذت نمي بريد و ما كفّار را مي كشيم.

 گناهان فردي، به شدّت زياد شده است، مثل ايدز كه بيداد مي كند و ظلم اجتماعي هم به شدّت زياد شده است. ايام اعتكاف كه به دانشگاه مي رفتم، اين دخترها و اين جوانها كه عجيب بود از اين عبادت و اين خلوصشان. نيمة شعبان، جمكران 4 ميليون ميهمان داشته است. من،           يادم هست كه اوايل تير ماه بود كه پسرم با مسجد محل به جمكران رفت. وقتي برمي گشت،           مي گفت: اعلام كرده بودند كه 400 هزار ميهمان در جمكران است. اينها چه كساني هستند؟

بنابراين، اين ناراحتي را از دلتان بيرون كنيد كه انقلاب تمام شده است. انقلاب پا برجاست با قدرت پيش مي رود و حتماً به ثمر مي رسد. من و تو، يا اهل آن هستيم و آن را همراهي خواهيم كرد، يا اهلش نيستيم و در اين زباله ها مي افتيم. ولي شما ارزشمند هستيد كه اين دغدغه را داريد كه در اين وادي جامعه، يقين داشته باشيد كه خداوند كمك مي كند. خدا قول مي دهد كه اگر تو مادر خوب باشي، من بچّه ات را تربيت مي كنم. يا آية قرآن مي فرمايد كه: هرگز نمي توانند به شما ضرر برسانند كساني كه گمراهند اگر، شما هدايت يافته باشيد. اگر بچة شما هدايت يافته باشد هيچ كس نمي تواند به بچّة شما ضرر برساند، اگر در كثيف ترين موقعيّتها      قرار بگيرد، كسي نمي تواند به او ضرر برساند. براي من خيلي مهم بود كه بدانم كه چرا ابن ملجم، ابن ملجم شد؟ پدرش مؤمن و نماز شب خوان بود.

نكند كه ما اين همه در مدارس در تربيت بچّه ها تلاش مي كنيم، ابن ملجم از دامن اين تربيت بيرون آيد؟! چه شد؟ خيلي جوابها داريد. مي دانم. چرا واقعة كربلا به وجود آمد؟ چرا الان مؤمنين دارند خطرآفرين مي شوند؟ لاابالي ها اصلاً خطري ندارند. هيچ وقت خطري نداشتند. اميرالمؤمنين مي فرمايد: وقتي كه جامعه مملو از جهل مي شود، منافقين بالا مي آيند و مؤمنيني كه منافق هستند، چراغ سبز به بيگانه مي دهند و يك سري نااميدي هايي را مي آورند و با گسترش يك سري حرفهاي مسموم، امنيّت رواني را به هم مي زنند.

شما فكر مي كنيد اين چيزها عادي است؟ من به عنوان كسيكه در مقاطع مختلف و در جاهاي مختلف كار مي كنم، با مادرهاي دختران صحبت مي كنم. الان هم روزنامه هاي حوادث، راجع به اغفال زن مي نويسند كه زنها جرأت نكنند كه پايشان را در خيابان بگذارند و مردها جرأت نكنند كه زنهايشان را به خيابان بفرستند. امنيّت رواني را بگيرند، چون مردان و زنان مسلمان به اين حرفها حساس هستند. يك زماني در قم، باندي كشف شد كه 4 فرزند را كشتند                و سرهايشان را جلوي خانه هايشان گذاشتند، يك تلاطمي در شهر اتّفاق افتاد. چون مي دانند و با ديد روانشناسانه كار كردند و به اين نتيجه رسيدند كه اگر امنيّت رواني جامعه به هم بريزد، يك تاول است، كافي است كه يك فشار به آن وارد شود، منفجر مي شود. اين همه برنامه ريختند، نتوانستند كه امنيّت را از بين ببرند، به شرطي كه شما زنده باشيد و هوشيار باشيد و يك مادرِ حيّ باشيد. چون اگر حيّ شديد، مظهر اسم خدا مي شويد، حيات مي بخشيد. امّا اگر يك مادري باشيد كه يك سره بگوييد: امان از دست اين شوهر كه او حقّ من را ادا نمي كند و چه كار كنم و اين همه عمر من رفت، ديگران اين همه مكّه و مدينه و كربلا رفتند. من چيزي از او نمي خواهم، فقط يكبار مي خواهم به كربلا بروم. ما اين چيزها را مي خواهيم، در صورتيكه كربلا را بايد از خدا بخواهيم. من خودم يك دفعه چيزي از همسرم خواستم كه همسرم نتوانست مهيّا كند، دلم شكست و از خانه بيرون آمدم، ولي هِي استغفار مي كردم. وقتي كه من حقير شوم و به چيزهاي پايين    نگاه كنم، كلّ زندگي ام را از دست خواهم داد. چرا اينقدر مي گويند كه حضرت زهرا (س)         از همسرش چيزي نخواست؟ ما هم واقعاً از همسرمان چيزي نخواستيم؟ زندگي در كنار همسر بايد يك زندگي هوشمندانه و با حكمت باشد. هيچوقت خودتان را روزي خور او نبينيد بلكه،             يار و ياورش ببينيد براي ده ها سال آينده. هيچوقت در تربيت فرزندان، رفتارهاي فاميل براي شما مانع درست نكند، آن چه گفت و آن ديگري چه كار كرد؟

 اينكه نام ما را مادر گذاشتند، خدا از ما چه مي خواهد؟ ما بايد كاري كنيم كه خدا از ما راضي باشد. من يك بار با يكي از مادرانِ خيلي خوب صحبت مي كردم كه متأسفانه مشكلي داشت. يك ساعت تمام اين مادر صحبت مي كرد و اشك مي ريخت و من تمام صحبتهايش را شنيدم. من به او گفتم كه فلان كار را كردي؟ گفت: نه. آن كار را كردي؟ گفت: نه. نيم ساعت كارهاي انجام نداده را اعتراف كرد. بعد گفتم كه: حالا چه مي خواهي؟ گفت: من زندگي خودم را مي خواهم، امّا آنقدر تلخ شده كه آرزوي مرگ مي كنم. طلاق نمي خواهم،  كه زنده باشم و فرزندانم را ترك كنم. من به او يك چيزي گفتم: تمام اين چيزهايي كه گفتي، يك سري محروميّتهاي اقتصادي بود، يك سري محروميّتهاي عاطفي بود و يك سري مشكلات اجتماعي بود. همة اينها را اميرالمؤمنين (ع) در سه جمله جواب مي دهد. مولا مي فرمايد كه: شما امر خدا را اطاعت كنيد، من ياريتان مي كنم. در قيامت سه جملة مولا اين است.

دانشمندان به من نامه مي نوشتند و به من اين سفارش را مي كردند: اگر كسي باطن خودش را درست بكند، خدا ظاهرش را درست مي كند كه اين يك بحث عميق است. در كتاب لقاء ا... از آثار آيت ا... حسن زادة عاملي به نقل از ميرزا جواد محلاتي به نقل از ابن سينا مي فرمايد كه: ما سه عالم در وجودمان داريم، عالم شهود، عالم خيال و عالم عقل و حقيقت. و جمله اي است از رسول ا... (ص) كه در نيمة شعبان سر به سجده مي گذارد و مي فرمايد: اي خدا، سه عالَم بر تو سجده مي كند. اي خدا، حالا ما نماز مي خوانيم، جسدمان ركوع و سجود مي كند، ولي خيالمان اصلاً قيام نكرده تا ركوع و سجود بكند. چون خيالمان نماز نخوانده، چه برسد به عالم عقل و حقيقتمان. پس كسي كه باطن خود را درست و مشغول تذهيب كند، اين سه جا عالَمَش مي شود. خدا مي گويد: من چيزي از شما نخواستم. تو خودت را درست بكن و اخلاق رذيله را بشناس  و از خودت دفع بكن و آن چيزي كه حافظ مي گويد:

سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد

آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا مي كرد

 

جام جم مي خواهد، مي خواهد به همة عالم سيطره پيدا كند. چون اين جام جم همان چيزي است كه ساحران و جادوگران از داخلش همة عالم را مي بينند. خدا مي گويد: تو برو           و باطن خودت را درست كن، ظاهرت را من درست مي كنم. كسي كه در پي اصلاح آخرتش باشد، يعني خدا چه ارزشهايي را قبول دارد؟ و خدا مي فرمايد: من دنيايش را برايش درست        مي كنم  و خدا دنيا را برايش درست مي كند. اين نيست كه بخواهي دنيا را خودت درست كني.

خيلي از افراد هستند كه مثلاً به آقا امام رضا مي گويند كه: چرا حاجت من را نمي دهي؟ تا حاجتم را برآورده نكني، قهر مي كنم و مي گويند: به پا بوست نمي آيم. بعضي نه، خيلي به آقا لطف دارند و مي گويند: دوستت دارم و اگر حاجتم را هم به من ندهي، باز هم به پا بوست مي آيم، ولي از تو مي خواهم كه حاجتم را بدهي. ولي بعضي مرتّب به عنوان صلة رحم، به پا بوس امام رضا مي روند و بعضي هم به ديدار آقا مي روند و سوغاتي مي برند.

مولا مي فرمايد: تو، در پس اصلاح رابطه ات با خدا باش، خدا رابطة تو را با مردم درست مي كند. شما هر كاري بكنيد، نمي توانيد رضايت شوهر و فرزند را كسب كنيد. ولي اگر خداوند از تو راضي باشد، مي تواني رضايت همه را كسب كني. من يك مقاله خواندم از يك خانم فراري كه تمام اموالش در ايران مصادره شده بود. مي گفت: در لوس آنجلس، وقتي كه خبر رحلت حضرت امام را شنيده بود، گريه مي كرد و اشك م ريخت. خبرنگار با او مصاحبه مي كرد كه: من شنيده ام شما را از ايران بيرون كرده اند و اموالتان را مصادره كرده اند؟ پس چرا در رحلت رهبر اين انقلاب گريه مي كني؟ گفت: نه. خميني خوب بود، من بد بودم. استاد دانشگاهي بود كه خيلي به امام بد مي گفت. پس از رحلت امام، وقتي كه اشعار عرفاني امام را ديد، كفشش را زير بغل خود گذاشت، تا حرم امام پياده رفت و از امام عذرخواهي كرد.