مجموعه سخنرانیهای آقای دکتر ایمانی در جلسات آموزش خانواده سال تحصیلی جاری (1401-1400)
جلسات دبستان ها :
متن جلسه اول دبستان صوت جلسه اول
متن جلسه دوم دبستان صوت جلسه دوم
متن جلسه سوم دبستان صوت جلسه سوم
جلسات دبیرستان ها :
متن جلسه اول دبیرستان صوت جلسه اول
متن جلسه دوم دبیرستان صوت جلسه دوم
--------------------------------------------------------------------------------------------------
مدیریت اضطراب
دکتر محسن ایمانی، جلسهي مادران دبيرستان 24 مهر ماه 1382
آقاي دكتر ايماني ضمن عرض تبريك به مناسبت ايام ماه مبارك شعبان گفتند يكي از بحثهايي كه براي دانشآموزان مطرح است بخصوص دانشآموزان پيش دانشگاهي بحث اضطراب امتحان و اضطراب كنكور است. اساساَ بايد بگوييم كه اضطراب چيست؟ چرا پيدا ميشود؟ چطور بايد با آن برخورد كنيم؟ شايد بد نباشد كه علائم اضطراب را بشناسيم. اضطراب را اينطور مطرح ميكنند ميگويند يك ناراحتي رواني و در عين حال جسماني است كه با پيشگيري از رويداد ناگوار همراه است. يعني شخص يك احساس ناراحتي دارد از يك رخدادي كه ميتواند ناگوار باشد و اينكه موقعيت او چيست خيلي براي او روشن نيست يك رويداد بدي است خيلي با رويداد آشنا نيست ميداند كه ممكن است يك اتفاق بد حادث شود ولي اينكه خود آن اتفاق چيست روشن نيست. بعضي وقتها اضطراب را به عنوان ترس مبهم تعريف كردهاند كه فرد در اضطراب علت را نميشناسد و نميداند كه چيست، ولي در ترسها معمولاَ علتها روشن است مثلاَ ترس از حيوانات، ترس از ارتفاع ترس از تاريكي. اينها كاملاً مشخص است و علتهايش ميتواند كاملاً روشن باشد. در اضطراب اينطور نيست. در گذشته اضطرابها را به دو دستهي هنجار و نابهنجار تقسيم ميكردند. مراد از اضطراب هنجار اين است كه فرد يك مقداري نگران باشد از اينكه اگر تلاش نكند موفق نميشود و بايد تلاش كند تا به موفقيت دست پيدا كند. مثلاً فرض كنيد اگر دانشآموزي خيالاش راحت باشد كه حتماً نمرهي 20 ميگيرد هيچ تلاشي نخواهد كرد اما اگر يك مقدار نگران باشد كه اگر درس نخوانم قبول نميشوم براي يادگيري و فراگيري درس تلاش ميكند. اگر اين مقدار باشد مفيد است و خوب است كه بچهها از يك اضطراب بهنجار برخوردار باشند به تلاش و تكاپو وادار شوند و بتوانند درسشان را به خوبي بخوانند و از نمرهي خوبي برخوردار شوند . اما اضطراب نابهنجار ، اضطرابي است كه فرد آنقدر نگران و مضطرب است كه در اثر اضطراب نميتواند درساش را خوب بخواند و لذا نميتواند درساش را به معلم خوب ارائه كند . اين اضطراب ، اضطراب نابهنجار است و مورد بحث ما اين نوع از اضطراب است كه ما در مورد اضطراب نابهنجار بچهها چه كنيم . اما اخيراً يك تقسيمبندي جديدي اضطراب را به سه نوع تقسيم ميكنند . ميگويند نوعي اضطراب است كه اضطراب مزمن ، مراد از اضطراب مزمن اين است كه فرد پيوسته مضطرب است . مثلاً فرض كنيد فردي يك اضطراب موقت داشته باشد ولي اگر فردي دائماً اضطراب داشته باشد اين فرد از ادامهي زندگي باز ميماند و زندگي براي او خيلي دشوار ميشود . تصور كنيد وقتي كه معلم فردي را صدا ميكند دچار اضطراب ميشود اين حالت ممكن است هميشه در فرد وجود داشته باشد در زندگي خانوادگي خيلي مسئلهساز است . مادري با فرزندش كه تازه ازدواج كرده بود به من مراجعه كردند و مادر ميگفت : فرزندم با همسرش اختلاف پيدا كرده و نميخواهد به زندگي با او ادامه دهد . در اين مدتي كه در دفتر مشاوره بودند مشاهده كردم كه اين آقا آرام و قرار ندارد و متوجه شدم كه خيلي اضطراب دارد و از او سؤال كردم : اضطراب شما دائمي نيست ؟ گفت : چرا . به او گفتم شما دچار اضطراب هستيد و هميشه نگران هستيد ، با توجه به اينكه خوب همسر شما هم توقعاتي دارد مثلاً به همراه شما خريد برود و با اقوام و آشنايان ديد و بازديد داشته باشد و مواردي كه لازم يك زندگي مشترك است ، اينها در واقع مسائلي است كه بعد از ازدواج در زندگي مشترك باري است روي دوش شما قرار گرفته است . موقعي كه شما مشكل داشتيد ، در جهت رفع مشكل اقدامي نكردي الان مشكلات جديد بر شما بار شده است و اين بار زيادي است و در تشديد اضطراب شما كمك كرده است . لذا اين مشكل شما ربطي به همسرتان ندارد و اگر از همسرتان هم جدا شويد باز مشكل همچنان باقي است و حل نميشود . آنچه كه شما بايد به فكر آن باشي و در جهت اصلاح آن قدم برداري مسئلهي اضطراب شماست . آنهايي كه اضطراب مفرط دارند اگر در يك سالن اجتماعات بروند دو درب سالن مينشينند كه اگر اتفاقي بيافتد بتوانند زود از آنجا خارج شوند . باز افرادي كه پركاري غدهي تيروئيد دارند علائم مشابهي را نشان ميدهند و يا كساني كه مبتلا به آنژين قفسهي صدري هستند معمولاً علائم مشابهي دارند . اين اضطراب ، بدترين نوع اضطراب است كه اگر فرد اين نوع اضطراب را داشته باشد هيچ وقت با خودش هم راحت نيست . استادي داشتم كه گاهي به دانشجويان ميگفت شما با خودتان هم مهربان نيستيد و با خودتان هم مشكل داريد . حالتي كه شاعر ميفرمايد : در اندرون من خستهدل ندانم كيست كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست . اين غوغاي دروني است كه ميتواند آزاردهنده باشد . اضطراب نوع دوم : اضطرابي است تحت عنوان اضطراب حاد كه فرد در طول روز 6 الي 7 ناگهان ضربان قلباش بالا ميرود و حالت تشويش به او دست ميدهد و كمكم حالت آرامش به او دست ميدهد . اين در اثر فعاليتهاي سيستم عصبي سمپاتيك و پاراسمپاتيك است كه صورت ميگيرد اما اضطرابهايي كه بيشتر بچههاي ما با آن درگير هستند اضطراب نوع سوم است كه اين نوع اضطراب ، اضطرابي است كه فرد در موقعيتهاي اضطرابزا قرار ميگيرد اضطراب پيدا ميكند . مثلاً در كلاس درس نشسته همين كه معلم از او ميخواهد سؤال درسي را پاسخ بدهد ضربان قلباش بالا ميرود و اضطراب او تشديد ميشود . اين اضطراب ، اضطراب وابسته به موقعيت است بچههاي شما بيشتر درگير اين نوع اضطراب هستند . در اضطراب نوع اول و دوم افرادي هستند ولي تعدادشان خيلي زياد نيست . اما مثلاً كنكور در مملكت ما يك معضلي شده است . در كشورهاي پيشرفتهي دنيا اينقدر مشتاق دانشگاه نيستند تازه دانشگاههاي آن كشورها به معناي علم تجربي بالاتر از دانشگاههاي ماست . آنها در تئوريها هم از ما جلوتر هستند . مثلاً در علوم انساني از ما پيشرفتهتر هستند ولي آنطور كه در كشور ما براي رفتن به دانشگاه دست و پا ميزنند ، آنها اينطوري براي ورود به دانشگاه دست و پا نميزنند . در كشور ما اين ارزش است كه اين تعداد از افراد مشتاقند كه وارد دانشگاه شوند ولي بايد كمك كنيم كه اين همه انگيزه براي ورود به دانشگاه واقعاً براي يادگيري باشد . البته تدابيري انديشيده شده است كه دانشگاههاي مختلفي را راهاندازي كنند و تمهيداتي فراهم شده است كه ميزان سواد افراد از سطح ديپلم بالاتر رود . اكنون در صدد راه انداختن دانشگاه مجازي هستند . كشورهاي پيشرفتهي صنعتي با امكاناتي كه دارند ميخواهند فرهنگ مسلطي را در وجود انسانها راه بدهند دانشگاههاي مجازي درست كردهاند كه مثلاً فرض كنيد فرد در منزل خودش نشسته است ثبت نام ميكند در فلان دانشگاه پيشرفتهي صنعتي استاد تدريس ميكند اين افراد در كشور خودشان بدون اينكه از منزلشان بيرون آيند مدرك دانشگاهي را از فلان كشور غربي گرفتهاند ، اينكه چقدر مشكلات فرهنگي ايجاد ميكند خود اين آموزش مجازي نوعي همسانسازي فرهنگ جهاني را فراهم ميكنند تا آن تفاوتهاي فرهنگي كمرنگ و تضعيف شود و نوعي فرهنگ مسلط را تبليغ ميكنند و نوعي شهروند جهاني را تربيت كنند در كشورهاي ما چون پاسخگوي نيازهاي جوانان نيستيم طبيعي است كه جوانان به كشورهاي دگير روي ميآورند كه علاوه بر اين كه اين كار هزينههاي سنگيني ايجاد ميكند مشكلات فرهنگي فراواني را نيز بوجود ميآورد . مثلاً من مراجع خانمي داشتم كه ميگفت : جهت ادامهي تحصيل در رشتهي دندانپزشكي به يكي از كشورهاي وابسته به شوروي سابق رفتم كه هر سال مبلغي حدود 10 ميليون تومان ارز از كشور خارج ميكنند ضمن اينكه دچار مشكلات اخلاقي نيز شدهام جاي خودش قابل تأمل است . ما بايد به اين سمت برويم كه فضا را باز كنيم به طوري كه بتوانيم پاسخگوي نيازهاي دانشآموزان باشيم كه اين تقاضاها به خارج از كشور گرايش پيدا نكند . جواناني كه پشت كنكور ميمانند با بيرون رفتن از دانشآموزان آسيبهاي ديگري هم افراد را تهديد ميكند و با توجه به رشدي كه پيدا ميكنند و فرهنگ مسلطي را كه ميپذيرند به سمت خارج از كشور گرايش پيدا ميكنند و نتيجه اين خواهد شد كه هزينهي اين استعدادها از طرف ما پرداخت ميشود و بهرهي آن نصيب كشورهاي پيشرفته ميشود اين از مشكلاتي است كه گريبانگير كشور ماست لذا در كشور ما هم ممشغول هستند تا دانشگاه مجازي را راهاندازي كنند تا بتوانند از جهت تحصيلات دانشگاهي بيشتر پاسخگوي نيازهاي جوانان باشند . لذا اميدواري است كه در آيندهي نزديك فضاها بازتر ميشود و خلاصه ورود به دانشگاهها سريعتر و امكانپذيرتر ميشود . ولي در حال حاضر به علت محدود بودن ظرفيت دانشگاهها وجود كنكور ضرورت دارد ولي اگر اين ظرفيت باز شود و به تعداد متقاضي بتوانيم خدمات بدهيم در اين صورت كنكور از بين خواهد رفت و هر كسي كه مايل باشد وارد دانشگاه ميشود . از طرفي هم توقعات ما از بچهها خيلي بالاست . علائم اضطراب عبارتند از : ضربان قلب فرد بالا ميرود و سرعت تنفساش افزايش مييابد تكرر ادرار در او زياد ميشود و وقتي كه قلب بيشتر كار ميكند تنفس بايد بيشتر شود تا بتواند اكسيژن لازم را برساند . مواد زائد بدن بيشتر توليد ميشود سوخت و ساز و متابوليسم بالا ميرود و دفع آنها بيشتر و اينها مجموعاً ايجاد تكرر ادرار ميكنند و علائم ظاهري اضطراب هم سرخ شدن گونهها ، پريدگي رنگ چهره و ارزش دستها و اندامها و نكتهي اساسي كه در علائم اضطراب مهم است فراموش كردن مطالبي است كه فرد ميدانسته . هورمونهايي كه در موقع اضطراب ترشح ميشود خودش روند شناختي بچهها را موجب اختلال ميكند و چون معلم به چيزهايي نمره ميدهد كه ميشنود و رفتار و اعمال شاگرد ميبيند و ملاك قرار ميدهد لذا به او نمرهي خوبي نميدهد . افرادي كه دچار هراس اجتماعي هستند و افرادي كه در جمع نميتوانند صحبت كنند وقتي كه معلم از او سؤال ميكند ترجيح ميدهد كه جلو نيايد و از همان سر جاي خودش پاسخ دهد چون در مقابل جمع دچار فراموشي ميشود . يكي ديگر از شكلهاي علائم اضطراب عرق كردن كف دستها است . يا مثلاً احساس گرماي شديد كه در فصل زمستان تناسب ندارد بالا رفتن ميزان تعرق ميتواند از علاعم اضطراب باشد اين كه چرا ما بايد نسبت به اضطراب حساس باشيم يكي از علائم در مواردي ممكن است اتفاق بيافتد . در جدول علائم باليني اضطراب است شخصيتهاي مضطرب بيشتر در معرض خطر سكته هستندچون در اضطراب فشار خون بالا ميرود و اين بالا رفتن فشار خون باعث فشار به ديوارهي رگها ميشود و باعث پاره شدن رگها در مغز يا قلب ميشود و اين امر ميتواند موجب بروز سكته شود . پس اگر ما حتي به درس بچههايمان كاري نداشته باشيم بچههاي مضطرب آسيبپذيريهاي جسماني هم ميتوانند داشته باشند . به خاطر پيشگيري از عوارض در بعد جسماني بايد اقدام كنيم از نظر علمي بايد به ايم مسئله بپردازيم چون بچههاي ما در فرآيند تحصيل قرار دارند . چه عواملي باعث ايجاد اضطراب ميشود ؟ يكي توقعات بالاي ماست كه باعث اضطراب بچهها ميشود . خانوادههايي هستند كه هنوز فرزندشان در مقاطع پايين تحصيلي است القابي مانند دكتر و مهندس به بچههايشان ميدهند و بطور جدي ميگويند تو بايد در آينده دكتر شوي . من دختر خانمي را ديدم كه دو سال ديگر بايد در كنكور شركت كند ولي آنقدر نگران بود كه ميگفت : اگر من كنكور قبول نشوم چه كار كنم ؟ ضمن اينكه من در دانشگاه ديدم دانشجوي رشتهي پزشكي انصراف ميدهد و ميخواهد مثلاً فلسفه بخواند و از اينگونه انصرافها زياد داريم كه نشان دهندهي اين است كه خيلي با علاقهي خودشان وارد آن رشتهي تحصيلي نشدهاند . پس ميزان توقعات بالاي ما يكي ديگر از عوامل ايجاد اضطراب در بچههاست . اما آيا توقعات ما نبايد بالا باشد نسبت به فرزندمان ؟ چرا ولي چقدر مهم است توقعات ما بايد يك مقدار بالا باشد نه خيلي بالا . اگر توقعات به اندازهي تواناييهايشان باشد اينها را به فعاليت بيشتر وا ميدارد . در تحقيقي كه انجام شد معلمان به بچهها گفتند كه يك مقداري تلاش كنيد كه نمرهي قبولي بگيريد مشاهده شد كه بچهها كمتر دچار اضطراب شدند و سطح نمرات هم خوب بود .
من مراجعي داشتم كه خانوادهاي دخترشان را براي مشاوره پيش من آورده بود . پرسيدم مشكل چيست ؟ گفتند : دختر ما در انجام تكاليف بسيار كند است و خوب درس نميخواند و علاقهاي به درس خواندن ندارد . ميگفتند به علت اينكه كارهايش را كند انجام ميدهد گاهي باعث عصبانيت ما ميشود و با او برخورد هم ميكنيم . من به دختر خانم كه كلاس چهارم ابتدايي بود گفتم : نظرت چيست ؟ دوست داري كه پدر و مادر در درس خواندن به تو كمك كنند يا اينكه خودت تلاش ميكني ؟ گفت : نه ، من خودم درسهايم را ميخوانم . گفتم : دوسست داري كه به پدر و مادرت بگويم تا يك ماه كاري به كار تو نداشته باشند تا ببيني وضعيت چگونه است ؟ اگر وضع خوب بود كه براي ماههاي بعد هم با تو كاري نداشته باشند ولي اگر پيشرفتي نداشتي پس بايد بيشتر شما را كنترل كنند . قول داد بدون اينكه پدر و مادرش نظارت آنچناني داشته باشند تلاش كند . بعد از دو هفته ، دوباره پيش من آمدند . گفتم : وضعيت چطور است ؟ گفت : در اين مدت سه دفعه ديكته نوشتهام كه د هر سه ديكته نمرهي خوبي گرفتهام . مادرش خيلي خوشحال بود و از اينكه دخترش بدون نظارت توانسته بود پيشرفت كند خوشحال بود . لذا داشتن توقعاتِ بالا يكي از عوامل ايجاد اضطراب است . گاهي ما از فرزندمان توقع نداريم . يكي از روانشناسان ميگويد : وجود افكار بيمارگونه عامل ايجاد اضطراب است و توقعي كه فرد از خودش دارد . مثلاً فرض كنيد كه فرزند شما ميگويد : من بايد حتماً نمرهام 20 شود . چند جلسه صحبت كردن شوري كه فرد شناختاش را نسبت به خودش تغيير بدهد و در حد توان از خود انتظار داشته باشد . اگر واقعاً كسي اضطراب مزمن داشته باشد آنوقت بايد او را دارو درماني كرد . يكي ديگر از عوامل اضطراب وجود تعارض بين والدين است : گزارشهايي كه داريم مشاهده شده است ، هر جايي كه والدين با هم اصطكاك دارند ميزان اضطراب فرزندان هم بالاست . در اين مورد حل تعارضي والدين كمي مشكل است . اخيراً يك مقالهاي از اينترنت ديدم از خانمي به نامwild stain كه 25 سال تحقيق كردند در مورد مسئلهي طلاق ، ايشان يافتههاي قابل توجهي داشت و ميگويد : ديدم در خانوادههايي كه والدين طلاق گرفتند تعداد بچههاي اين خانواده با بچههايي كه والدين بصورت زوجي زندگي ميكنند ميزان طلاق در بچههايي كه از والدينِ طلاق گرفته بودند بيشتر از بچههايي است كه والدين آنها با هم زندگي ميكردند . نكتهي دوم : كساني كه تعداد ازدواجهايشان از خانوادههاي زوجي كمتر است از جهت ابتلاء به مواد مخدر بچههايي كه از خانوادهي طلاق بودند تعدادشان بيشتر است . ميزان بزهكاري در بچههاي خانوادهي طلاق بيشتر بود . وجود امنيت خاطر در خانواده براي بچهها از ضروريات است پس با از بين بردن تعارضات والدين در خانوادهها ميتوان از ميزان اضطراب به مقدار قابل توجهي كاست . همهي خانوادهها مشكلاتي دارند فقط آنچه كه بين خانوادهها متفاوت است نوع تدابيري است كه نوع خانوادهها براي حل مشكل به كار ميبرند و شيوهاي كه براي حل مشكل در پيش ميگيرند . يكي ديگر از عوامل ايجاد اضطراب مقايسه كردن بچهها با يكديگر است . در مقايسهها متأسفانه به تواناييهاي بچهها دقت نميكنيم شايد واقعاً برخورد مادر و پدر بچهاي كه داريم او را با بچهي خودمان مقايسه بكنيم بهتر از ما باشد . لذا بچهها بسيار حساس هستند نسبت به مقايسهها ما بايد طوري رفتار كنيم كه حتي بچهها را گاهي در عرصهي رقابت قرار ندهيم . يكي از همكاران كه در مقطع راهنمايي تعريف ميكرد كه روزي يكي از دانشآموزان آمد و نسبت به نمرهاي كه گرفته بود اعتراض داشت و خواهش كرد كه در برگهاش تجديد نظر كنم . من هم تجديد نظر كردم در يكي از سؤالات ميشود نيم نمرهاي هم به او داد لذا ما نيم نمره به نمرهي قبلي اضافه كردم ديدم خيلي تشكر كرد و رفت و ميگفت تعجب كردم كه نيم نمره اين همه تشكر نياز نداشت .
روز بعد ديدم يك دانشآموز ديگر كه خيلي مضطرب بود آمد و گفت : آقا ، اگر امكان دارد برگهي مرا هم تجديد نظر كنيد . گفتم : شما اينقدر اصرار داريد كه من برگهي شما را تجديد نظر كنم ؟ گفت : چون شما وقتي برگهي فلان دانشآموز را تجديد نظر كرديد با همان نيم نمرهاي كه گرفت باعث شد كه من كه شاگرد ممتاز بودم در كلاس يك پله پايينتر بيايم و او بالاتر از من قرار بگيرد . البته خوب است كه گاهي رقابت خفيفي در بين دانشآموزان باشد ولي نبايد آن را خيلي پر رنگ كرد . در اينصورت مشكلي كه دربارهي گفته شد پيش خواهد آمد . از ابو علي سينا نقل ميكنند كه ميگويد براي آموزش يك شاگرد را در كنار يك معلم قرار ندهيد . مثل تدريسهاي خصوصي ، زيرا كه او ملول ميشود بايد شاگردها متعدد باشند تا شاهد تلاش همديگر باشند و به تلاش و تكاپو وادار شوند در كنار هم قرار گرفتن خوب است . اما اينكه ما زمينه را طوري فراهم كنيم تو هم بايد مثل فلان دانشآموز باشي مگه چه چيزي كمتر از او داري معمولاً اينگونه برخوردها باعث اضطراب بيشتر دانشآموز ميشود و باعث افزايش نگراني آنها ميشود . نكتهي ديگري كه يكي از روانشناسان ميگويد اين است كه معمولاً انسانها در عرصهي اضطرابي افراد پيامهاي نا اميدكنندهاي ميدهند : من نميتوانم ، من حتماً قبول نميشوم اين جملات را از افراد غير ميشنويم اين روانشناس اينگونه جملات را وقتي بررسي كرد گفت : وقتي كه افراد خودگوييهاي مثبت را داشته باشند از اضطرابشان كاسته ميشود . لذا خوب است اين زمينه در افراد ايجاد شود كه خودگويي مثبت داشته باشند كه من ميتوانم قبول شوم ، من ميتوانم موفق شوم ، ميتوانم فلان كار را انجام دهم و ميتوانم پيشرفت خوبي داشته باشم . بعضي وقتها اضطراب زمينهي ارثي هم دارد . معمولاً مادرهايي كه مضطرب هستند بچههايشان هم مضطرب هستند و حتي اگر بچهها هم آرام باشند اگر با ديدگاه رفتارگرايي نگاه كنيم افرادي كه دچار اختلال هستند اين اختلال ميتواند حاصل يادگيري باشد لذا مادري كه مضطرب است اگر خيلي احساس نگراني كند معمولاً اين اضطراب را به فرزندش منتقل ميكند . اينهايي كه عرض كردم ميتواند در واقع علت و زمينههايي براي ايجاد اضطراب باشد و روشهاي مختلفي در كاهش اضطراب وجود دارد كه درمانگرها ميتوانند از آن روشها استفاده كنند مثل تنآرايي و آموختن تكنيكهايي كه به فرد براي كاهش اضطراب ياري ميدهند . اگر خودتان موفق نشويد كه اضطراب را كم كنيد حتماً از اين درمانگرها كمك بگيريد . ولي در دانشآموزان وقتي كه واقعاً درس را خوب فهميده باشند ميزان اضطراب در جلسهي امتحان قطعاً كمتر است . در بعضي از مقالاتي كه از اينترنت گرفتم ديدم در اين مقايسهها آمده است كه توصيهميكنند قبل از امتحانات از غذاهاي سبك استفاده شود بهتر است .
روشهاي مقابلهي مذهبي با اضطراب
آلبورت يكي از روانشناسان است كه پرسشنامهاي تهيه كرد و روي افراد مطالعه كرد . هدف اين بود كه چه كساني بيشتر فشار رواني و استرس به آنها وارد ميشود ؟ و چه كساني بهتر با آن استرسهاي رواني مقابله ميكنند ؟ مثلاً مشاهده كردند كه طلاق 70 واحد استرس به فرد وارد ميكند ولي مرگ اطرافيان 60 واحد يعني از نظر وارد شدن استرس بعد از مرگ ، طلاق مشاهده شده است . كساني كه بيشتر از 300 واحد استرس در روز دريافت ميكنند اينها دچار بيماري ميشوند بعد مثال ميزند آنهايي كه بيش از 300 واحد استرس دريافت ميكردند دچار زخم معهده شدند . آلپورت بررسي كرد ببيند چه كساني بهتر ميتوانند از عهدهي مقابله كردن با استرسها برآيند . پرسشنامهي او به طوري تنظيم شد كه ميتوانست دو تيپ شخصيتي را از هم متمايز كند آنهايي كه جهتگيري دروني در دين داشتن را مجزا كند با كساني كه جهتگيري بيروني در دين داشتند . مراد از جهتگيري بيروني و دروني به زبان ساده اين است كه افرادي كه ديندار خالص بودند به خاطر خدا اينها جهتگيري دروني داشتند ، آنهايي كه اعمال دين را به خاطر ظواهر و رياكاري داشتند اينها جهتگيري بيروني داشتند . مثلاً از فردي ميپرسيد كه چر براي عبادت به اماكن مذهبي ميرويد ؟ پاسخ ميدهد : ما به راز و نياز با خدا نياز داريم ، اين فرد جهتگيري دروني دارد ، اما اگر فردي بگويد كه چون ديگران هم ميروند ما هم بايد برويم اين فرد جهتگيري بيروني دارد . مطالعات آلپورت اين را نشان ميدهد . افرادي كه در دين جهتگيري دروني داشته باشند يعني اعتقاد قلبي و دروني نسبت به دين داشتند اين افراد در مقابله با اضطراب موفقتر بودند . لذا آلپورت نتيجه گرفت كه يكي از راههاي مقابله با اضطراب روشهاي مقابلهي مذهبي است كه مطالعات در اين زمينه به سازنده بودن اشاره دارند . در قرآن كريم هم داريم كه الا بذكر الله تطمئن القلوب فقط به ياد خدا دلها آرامش پيدا ميكند . در كتاب قوانين افلاطون كه يكي از آثار قديمي است افلاطون بحث اضطراب را مطرح ميكند و ميگويد : در حالت اضطراب ضربان قلب بالا ميرود و سريع ميشود و لذا توصيه ميكند كه با حركات بيروني بايد اين حركات تند قلب را كنترل كنيم . بعد نتيجه گرفت كه ورزشها ميتوانند عامل كاهش اضطرابها باشند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
جلسه عمومی مادران دبیرستان دوره دوم 1403-1402
جلسه عمومی مادران دبیرستان دو - 1 آذر ماه 1402 - روی لینک آبی رنگ کلیک کنید دانلود شود: فایل صوتی - فایل پی دی اف