درمان بیش فعالی، استاد سید علیرضا تراشیون
در خصوص درمان بیش فعالی پس از مباحث تغذیه، سراغ سایر راهکارهای عملی می رویم. نکته ی قابل توجه این است که این مسائلی که عرض می شود در خصوص بچه هایی که بیش فعال هم نیستند صادق بوده و قابلیت اجرایی دارد. در بچه های بیش فعال باید استفاده از رسانه ها محدودتر شود. استفاده از تلویزیون، بازی های رایانه ای تلفن همراه باید در این بچه ها مدیریت شود. هر ساعت تماشای تلویزیون ده درصد تمرکز را پایین می آورد. پیک نوروزی در آموزش و پرورش ممنوع شد که به نظر بنده یک تصمیم اشتباه بود. از طرفی معاونت سیما اعلام کرد بیش از هزار برنامه ی مختلف در نوروز تدارک دیده اند که طبیعتاً بچه های بیکار پای تلویزیون می نشینند. مقام معظم رهبری تأکید بر جهاد علمی دارند. در حالیکه 20 روز 13-12 میلیون دانش آموز کارهای علمی را تعطیل می کنند. دانش آموز، خانواده ی وی و آموزش و پرورش همه از این مسئله ابراز خشنودی هم می کنند. این محدودیت در استفاده از رسانه باید برای همه اعم از بیش فعال و غیر آن باشد. 50 سال پیش اگر کسی در مکتب خانه حاضر می شد و یاد می گرفت بخواند و بنویسد با سواد به حساب می آمد امروزه بنا به تعریف های بین المللی کسی باسواد شناخته می شود که سواد عاطفی، ارتباطی، مالی، رایانه ای، رسانه داشته باشد. شما دقت کنید اکثر رؤسای جمهور با وعده ی حل مشکلات اقتصادی بر سر کار می آیند و عموماً دولت ها در حل این مشکلات ناتوان هستند. به نظر من انتظار حل این مشکلات را در آینده هم نباید داشته باشیم. چون سواد مالی را به دانش آموزان مان نمی آموزیم، اقتصاد مقاومتی را در درون خانواده ها به بچه ها آموختیم؟! مصارف انرژی را در منازل مان مدیریت نمی کنیم. خانم ها حتی خیارشور که درست کردن آن ساده است را آماده از بیرون می خرند. یکی از دوستان من نقل می کرد در کشور سوئد با صحنه ی عجیبی روبرو شده است. در سرمای زمستان دیده که مادری، بچه اش را که تنها پوشک به پا داشت روی برف ها قرار داد. از مترجم خواست به این مادر بگوید که این چه کاری است. مادر کودک گفته بود ما یک کشور سردسیر هستیم و منابع فسیلی هم نداریم. بنابراین بچه های ما باید از کودکی در برابر سرما مقاوم شوند. با نحوه ی برخورد ما در کشورمان مقایسه کنیم. در زمستان لباس داخل منزل مان با تابستان فرقی نمی کند. بی سوادی ما گریبانگیر کشور است و فقط توقع از دولت داشته بیراهه است.
در کشور مالزی دبستان مالی داریم. آن وقت زوج های جوان با تحصیلات به ما مراجعه می کنند و می بینیم بلوغ اقتصادی ندارند. رشد تجارت الکترونیک در غرب آسیا 8 درصد است در کشور ما هم 3/2 درصد است. کشور بحرین 5/4 درصد است. این رویه در مدارس ما اشتباه است که بچه ها را از مسائل مالی دور نگه داریم. سواد رسانه ای به معنای فیلم ساز و مستندساز شدن نیست. منظور اینکه من سواد استفاده از رسانه ها را پیدا کنم و بتوانم آن را مدیریت کنم تا زندگی خانوادگی ام هم دچار بحران نشود. روی این سوادهای پنج گانه و اکتساب آنها باید تمرکز کنیم. ابراز محبت یادگیری و آموزش نیاز دارد. خیلی از مشکلاتی که به ما ارجاع داده می شوند از این بی سوادی عاطفی و ارتباطی نشأت می گیرد. اینکه اولین برخورد دو آدم مهم ترین برخورد است را باید بدانیم. اکثر مشکلات عروس ها و مادرشوهرها در جلسه ی خواستگاری شروع می شود.
در پاسخ به سؤال: داریم که هنگام عصبانیت وضو بگیرید یکی از دلایل آن این است که گذرگاه اعصاب در بدن خنک شده و مالش دست ما آرام بخش است. روانشناسان غربی هم بر تأثیر مثبت ماساژ تأکید فراوانی دارند.
علت روآوردن زیاد ما به رسانه ها بیکاری است. کاسب ها قدیم کار نداشتند قرآن می خواندند حالا در مغازه تلویزیون تماشا می کنند. در بانک ها همینطور. بچه ها را از کوچه به خانه آوردیم و پای تلویزیون نشاندیم. مهارتی داریم به نام مهارت خودگویی. بارها دیدید رانندگان تاکسی در مقابل رانندگی بقیه زیر لب اعتراض می کنند این خالی شدن با گفتن را خودگویی می نامیم. خانم ها میانگین امید به زندگی شان چندین سال از مردها بیشتر است. دلیل آن دو چیز است. حرف زدن زیاد و زود گریه کردن. این دو عامل آرام بخش هستند در مقابل ما مردها دیر حرف می زنیم و خیلی سخت گریه می کنیم و زود دق می کنیم. بچه های بیش فعال باید یاد بگیرند زیاد حرف بزنند و هیجانات شان را تخلیه کنند. با خدا حرف زدن خیلی کمک می کند. وجود مبارک امام علی علیه السلام در دل چاه با خدا حرف می زندند. درد و دل ما باید بیان شود و نباید در ذهن باقی بماند.
اجازه ی صحبت کردن باید به این بچه ها داده شود تا آرامش ذهنی و تمرکز پیدا کنند. آقای دکتر راهواری روی مهندسی فکر کار می کنند و کتابی تحت عنوان قوز فکری دارند. ایشان تعبیری دارند که ما مردمانی هستیم که از همه ی فکرمان استفاده نمی کنیم. در فکر کردن خمود هستیم. برای تمرکز فکری شما باید بتوانید افکار مزاحم را از خودتان دور کنید با نوشتن می توانید این افکار را تخلیه کنید. مثلاً قبل نماز بنشینید و مسائلی که ذهن تان را درگیر کرده یادداشت کنید تا از ذهن تان خارج شده و تمرکز هنگام نماز داشته باشید. بچه هایی که زیاد با خودشان صحبت می کنند و منشأ آن تخیلات و تنهایی آنهاست را با بیش فعال ها اشتباه نگیریم. اتفاقاً بیش فعال ها شاید کمتر حرف می زنند و به همین خاطر ما باید زمینه را برای آنها فراهم کنیم تا آنچه در ذهن شان است تخلیه کنند. افکار ما یا شناور هستند یا شناگر. یعنی اینکه یک زمانی ما به عنوان شناگر انتخاب می کنیم روی چه موضوعی فکر کنیم اما گاهی اوقات مثل یک چوب شنا و بی اختیار به جهت های مختلف کشیده می شویم. گفته می شود افکار شناور 90 درصد افکار ما را شکل می دهد که از این میزان بین 70 تا 90 درصد آن افکار منفی است.
یعنی خیالات ما به سمت افکار مثبت نیست. مثلاً خانمی از مراسم عقدش به شدت ناراضی بود و شکایت داشت در حالیکه در آن مراسم 99 نفر به او تبریک گفته بودند و یک نفر حرف ناخوشایندی به وی زده بود. غلبه افکار منفی را شاهد هستیم. ما در تربیت دخترانه عرض می کنیم که دخترها را لطیف تربیت کنیم اما شکننده بار نیاوریم. بچه های ما باید جوری بار بیایند که از حرف نامربوط و متلک بیش از اندازه ناراحت نشوند. ما قدیم به مادرمان می گفتیم فلانی حرف بدی به ما نزده یا مادرمان می گفت حرف بد باد هواست چیزی به او نگویی به خودش برمی گردد. الآن همین اتفاق بیافتد مادر مثل اسپند روی آتش بارها با مدرسه تماس می گیرد و ...
این رویکرد بعدها در ناملایمات زندگی تاب آوری فرزند ما را کاهش می دهد. خانم ها در نظر داشته باشند مردها در جامعه با سختی های زیادی دست و پنجه نرم می کنند و این بر رفتار آنها در منزل تأثیر می گذارد. ما توصیه نمی کنیم که رفتار بد، بد نیست اما تحمل و حوصله ی خانم ها باید افزایش پیدا کند و واقعیت ها را ببینند. یک منبری معروف تهران نقل می کرد سال ها قبل بدون عمامه مشغول رانندگی بودم که عابری پرید جلوی ماشین و من مجبور شدم جلوی ماشین دیگری بپیچم. راننده ی آن ماشین وقتی خواست از کنار من بگذرد اهانتی کرد و رفت. من پیش خودم گفتم این بنده ی خدا حق داشت. جلوتر دیدم پارک کرد عمامه گذاشتم و رفتم عذرخواهی کنم نشناخت. و حرف زشتی که زده بود یادآور شدم. شناخت و حجالت کشید. همین باعث شد مرید ما بشود و در ساخت یک درمانگاه خیریه مبلغ زیادی هزینه کرد. لذا باید شرایط مردم را واقع بینانه درک کنیم.
یک وقت من در برنامه ی تلویزیونی از سیاست جدید کشور مبنی بر فرزند بیشتر زندگی شادتر حرف زدم سیل پیامک های توهین آمیز تهیه کننده را کلافه کرد. من گفتم این مردم حق دارند. قریب به 20 سال گفتیم فرزند کمتر زندگی بهتر حالا عکس آن را می گوییم؛ باید مردم را درک کرد. اتفاقاً یک مدت که گذشت دیدیم این ناراحتی در نظرات به شدت کاهش پیدا کرد.
باید مربی و تأثیرگذار در جامعه باید مردم را از افکار منفی دور کند. در قدم بعدی باید علایق بچه ی بیش فعال را کشف کنیم. بعضی بچه ها کارهای دستی را خیلی دوست دارند برخی به شعر و سرود علاقه دارند. برخی فعالیت های بدنی را می پسندند. باید کشف کنیم و این علایق را جهت دهی کنیم و بستر لازم را فراهم کنیم. این علایق می تواند ابزاری برای تخلیه ی انرژی باشد. کلید حل بیش فعالی این است که بر تخلیه ی انرژی متمرکز شویم. ما، در مدرسه دانش آموز بیش فعالی را داشتیم که هر روز صبح به او ورزش می دادیم تا انرژی او تخلیه بشود بعد سر کلاس برود.
علایق در چند دسته تقسیم بندی می شود: کلامی / حرکتی / بازی های گروهی / علمی و این دسته بندی قابل بسط دادن است. مثلاً استخر برای بچه های بیش فعال خیلی می تواند مفید باشد. فعالیت های تربیت بدنی به نحوی که عرق کنند را برای این بچه ها باید در نظر بگیریم تا تخلیه شوند. انرژی اضافی آنها وقتی تخلیه شد تازه شبیه بچه های عادی می شوند مثلاً توصیه می کنیم این بچه ها را قبل از میهمانی در پارکی ببریم انرژی شان تخلیه شود اگر در منزل شرایطش وجود دارد و مزاحم همسایه ها نیستند بپرند و به او بگوییم چند بار می توانی بپری.
برای بچه های معمولی اگر تخلیه انرژی سبب می شود از انجام کارهای عادی شان باز بمانند توصیه نمی شود و ضعف محسوب می شود. فعالیت های هنری آرامش بخش هستند مثلاً نقاشی چون این بچه ها حوصله ی نقاشی با مداد را ندارند نقاشی با انگشت توصیه می شود. مثلاً بر روی سرامیک های حمام. رنگ هایی وجود دارند که با آب پاک می شوند. فعالیت دیگر گِل بازی است. بچه ها عمدتاً علاقه مند به این موضوع هستند. اوریگامی و کلاژ هم می تواند مورد علاقه ی آنها باشد و کار با کاغذ و قیچی تمرکز برای آنها می آورد. مسئله ی بعدی کشف هوش های هشت گانه و به کارگیری آنهاست. بچه های بیش فعال عمدتاً باهوش هستند بستر اختلالات روحی روانی در آدم های باهوش بیشتر است. افراد باهوش درک محیطی شان بالاست به همین علت آسیب های محیط را بیشتر می بینند و بر آنها اثر می گذارد و ذهن آن ها درگیر موضوعات پیرامون است. زندگی کردن با آدم های خیلی باهوش سخت است و بهتر است با هم ازدواج کنند تا اینکه یکی از زوجین باهوش باشد. آنها که طبیعت گرا هستند و این هوش در آنها قوی است با گل و گیاه، پرنده، مرغ و خروس سرگرم می شوند. ما هوش را قدرت حل مسئله برای سازگاری با محیط تعریف کردیم. هوش مهارتی و حرکتی یعنی با مهارت و حرکت حل مسئله می کند مثلاً از جایی که شما برای نشستن انتخاب کرده اید می شود به این مسئله پی برد. کسی که می داند که می خواهد جلسه را زود ترک کند باید جایی بنشیند که مزاحم بقیه نشود. هوش کلامی با حرف زدن حل مسئله می کنند. هوش بین فردی روابط عمومی قوی دارند هوش درون فردی دقیق احساسات و عواطف دیگران را متوجه می شوند احساسات و عواطف خودشان را هم به خوبی منتقل می کنند.
هوش تخیلی فضایی (خلاقیت) اینکه خانم ها در پارک دوبل مشکل دارند. بخشی از آن به این برمی گردد. هوش محاسباتی ریاضیاتی. هوش موسیقیایی صداها را خوب تشخیص می دهند. هوش طبیعت گرا هشتمین هوش چندگانه است. باید ببینیم دانش آموز بیش فعال در کدام هوش 8 گانه قوی تر است. امروزه آموزش و تربیت بر اساس هوش های هشت گانه را دنبال می کنند. مثلاً در انتقال مفاهیم به بچه ها این لحاظ می شود که کدام هوش دنبال شود. سعی می شود مشاورین از افرادی انتخاب بشوند که هوش درون فردی شان خوب است.
مربی در برخورد با دانش آموز بیش فعال باید سطح انرژی اش را بالا ببرد. مربی پیش دبستانی و ابتدایی باید انرژی لازم برای کار با این مقطع سنی را داشته باشد خود بنده دیگر آن توان لازم را برای مقطع دبستان در خودم نمی بینم. می توانیم کلاس برویم اما اینکه پاسخگوی همه ی نیاز آنها باشیم مقدور نیست. لذا برای مربی و معلم ساعت خواب بسیار مهم است. دبیری که می خواهد اول صبح هوشیار باشد نمی تواند 12 شب بخوابد.
مادرانی که بچه ی بیش فعال دارند هم باید سطح انرژی خود را بالا ببرند. بچه ها نیاز به هم بازی دارند گاهی اوقات هم مادر با آنها بازی می کند اما نیاز اصلی آنها به هم بازی هم سن و سال خودشان است. همه ی انسان ها از گفتگو و معاشرت با هم هم سن و سال خود بیشتر لذت می برند. بچه ها هم از این قاعده مستثنی نیستند u